به آمدن
لغتنامه دهخدا
به آمدن . [ ب ِه ْ م َ دَ ] (مص مرکب ) خوب شدن . (ناظم الاطباء). خوش آمدن . کامران شدن . (آنندراج ).خوب شدن . نیک شدن . (فرهنگ فارسی معین ) :
مرا جنگ دشمن به آید ز ننگ
یکی داستان زد بر این بر پلنگ .
مرا جنگ دشمن به آید ز ننگ
یکی داستان زد بر این بر پلنگ .