بمانند
لغتنامه دهخدا
بمانند. [ ب ِ ن َن ْ دِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب )کلمه ٔ تشبیه است . (آنندراج ). مثل . نظیر. شبیه . مانند. بماننده . برسان . بسان . چون . همچون . چنو. رجوع به مانند شود :
به رای و بگفتار نیکی گمان
نبینی بمانند او در زمان .
چو این هرسه هم زین پدر مادرند
چرا نه بمانند یکدیگرند.
به رای و بگفتار نیکی گمان
نبینی بمانند او در زمان .
چو این هرسه هم زین پدر مادرند
چرا نه بمانند یکدیگرند.