بصیر
لغتنامه دهخدا
بصیر. [ ب َ ] (اِخ ) تخلص قاضی بصیر برادر قاضی لاغر سیستانی است . بصیر خبیر است بلطایف و نکات سخن سنجی و خوش بیانی . این رباعی از اوست :
خورشیدوش من که فدایش گردم
پیوسته چو ذره در هوایش گردم
پا از سر من دریغ میدارد و من
دارم سر آنکه خاک پایش گردم .
خورشیدوش من که فدایش گردم
پیوسته چو ذره در هوایش گردم
پا از سر من دریغ میدارد و من
دارم سر آنکه خاک پایش گردم .