بسمل اصفهانی
لغتنامه دهخدا
بسمل اصفهانی . [ ب ِ م ِ ل ِ اِ ف َ ](اِخ ) میرزا محمد متخلص به بسمل خلف حضرت میرزا عبدالحسین برادر میرزاعبدمناف . صاحب تذکره ٔ نصرآبادی آرد: جوانی مستعد است و اوقات خویش را بتحصیل علوم میگذراند و گاهی نیز شعر میگوید و ابیات زیر از اوست :
در تیرگی شب اثر فیض بهار است
لیلی وطنی غیر سیه خانه ندارد
هست خاطرجویی معشوق شرط عاشقی
هر که میخواهد بت خود را فرنگی میشود.
از خویش رفته اند و بهم گرم الفتند
کیفیتی بصحبت مستان نمیرسد.
و رجوع به الذریعه ج 9 ص 136 شود.
در تیرگی شب اثر فیض بهار است
لیلی وطنی غیر سیه خانه ندارد
هست خاطرجویی معشوق شرط عاشقی
هر که میخواهد بت خود را فرنگی میشود.
از خویش رفته اند و بهم گرم الفتند
کیفیتی بصحبت مستان نمیرسد.
و رجوع به الذریعه ج 9 ص 136 شود.