بزازی
لغتنامه دهخدا
بزازی . [ ب َزْ زا ] (حامص ) حرفت بزاز. (یادداشت بخط دهخدا). شغل بزاز. (ناظم الاطباء). عمل و شغل بزاز. (فرهنگ فارسی معین ) :
دعوی همی کنند به بزازی
هر ناکسی و عاجز و عریانی .
|| (ص نسبی ) منسوب به بزاز. (ناظم الاطباء). || (اِ) دکان و مغازه ٔ بزاز. پارچه فروشی . (فرهنگ فارسی معین ).
دعوی همی کنند به بزازی
هر ناکسی و عاجز و عریانی .
|| (ص نسبی ) منسوب به بزاز. (ناظم الاطباء). || (اِ) دکان و مغازه ٔ بزاز. پارچه فروشی . (فرهنگ فارسی معین ).