بازپوشیدن
لغتنامه دهخدا
بازپوشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) دوباره پوشیدن . از نو بتن کردن . بر تن کردن . پوشیدن :
ستایش چو کرد آن یل سرفراز
بتن بازپوشید هرگونه ساز.
|| پنهان کردن . نهان ساختن :
کوشید که راز بازپوشد
با آتش دل که بازکوشد؟
ستایش چو کرد آن یل سرفراز
بتن بازپوشید هرگونه ساز.
|| پنهان کردن . نهان ساختن :
کوشید که راز بازپوشد
با آتش دل که بازکوشد؟