بارق
لغتنامه دهخدا
بارق . [ رِ ] (اِخ ) موضعی است به کوفه . (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جائی است نزد کوفه . (آنندراج ) :
وردهم عن لعلع و بارق
ضرب یشظیهم عن الخنادق .
و در حاشیه ٔ همین صفحه آمده است : «لعلع» و «بارق » دو موضعاند. بارق کوفه که ابوطیب درباره ٔ آن گوید :
تذکرت مابین العذیب و بارق
مجر عوالینا و مجری السوابق .
وردهم عن لعلع و بارق
ضرب یشظیهم عن الخنادق .
و در حاشیه ٔ همین صفحه آمده است : «لعلع» و «بارق » دو موضعاند. بارق کوفه که ابوطیب درباره ٔ آن گوید :
تذکرت مابین العذیب و بارق
مجر عوالینا و مجری السوابق .