باده گسار
لغتنامه دهخدا
باده گسار. [ دَ / دِ گ ُ ] (نف مرکب ) می گسار و شراب خواره . (ناظم الاطباء). باده نوش . (شعوری ج 1 ورق 160). باده خوار. (آنندراج ). باده کش :
چو شب دو بهره گذشت از دو گونه مست شدم
یکی ز باده و دیگر ز عشق باده گسار.
بود بهرام روز و شب بشکار
گاه بر باد و گاه باده گسار.
چو شب دو بهره گذشت از دو گونه مست شدم
یکی ز باده و دیگر ز عشق باده گسار.
بود بهرام روز و شب بشکار
گاه بر باد و گاه باده گسار.