ایاغ
لغتنامه دهخدا
ایاغ . [ اَ ] (اِ) کاسه و پیاله ٔ شرابخوری . (برهان ) (هفت قلزم ) (غیاث ). پیاله ٔ شرابخوری و با لفظ ریختن و کشیدن و زدن و بر لب نهادن و بر کف داشتن مستعمل است . (آنندراج ). پیاله و کاسه ای که با آن شراب بخورند. (ناظم الاطباء) :
چنان روشن از می بلورین ایاغ
کزو کوردیدی بشب چون چراغ .
می زردبد در بلورین ایاغ
چو در آب پاک از نمایش چراغ .
یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ .
نگر بی پرده روی گل برافکن برقع ساقی
ایاغ لاله بین برکف صلا زن باده خواران را.
|| در بیت ذیل به معنی مطلق ظرف یا ظرف روغن آمده :
ز هر کشور که برخیزد چراغی
دهندش روغنی از هر ایاغی .
چنان روشن از می بلورین ایاغ
کزو کوردیدی بشب چون چراغ .
می زردبد در بلورین ایاغ
چو در آب پاک از نمایش چراغ .
یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ .
نگر بی پرده روی گل برافکن برقع ساقی
ایاغ لاله بین برکف صلا زن باده خواران را.
|| در بیت ذیل به معنی مطلق ظرف یا ظرف روغن آمده :
ز هر کشور که برخیزد چراغی
دهندش روغنی از هر ایاغی .