اهتمام
لغتنامه دهخدا
اهتمام . [اِ ت ِ ] (ع مص ) اندوه مند شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اندوهگین شدن . (تاج المصادر بیهقی ). اندوه خوردن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف ص 2). || غمخوارگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). تیمار داشتن . (مجمل اللغة) (تاج المصادر بیهقی ). || در کاری همت برگماشتن و توجه کردن . کوشش کردن . (از کشف و صراح و منتخب بنقل غیاث اللغات ) (آنندراج ). سعی در هر کاری . عنایت . اعتناء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کوشش . سعی . جهد. کوشش فراوان . تدبیر. (ناظم الاطباء) :
ارجو که بسعی و اهتمام تو
زین غم بدهد خلاص دادارم .
از دست جور دور فلک آن کسی امان
یابد که در رعایت و در اهتمام تست .
ملک یوسف ای حاتم طی غلامت
ملوک جهان جمله در اهتمامت .
مرغ بقا دان و نامه بخت کزین دو
کار دو ملک از یک اهتمام برآمد.
عروس طبع بر او عقد بستم از بر عقل
بدان صداق که از اهتمام او زیبد.
تا از بسیاری مراعات و اهتمام الیف و حلیف وی شد. (سندبادنامه ص 192).
ایشان بمقدم او مباهات نمودند و قصد او باهتمام ایشان شرفی تمام شناختند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 186). بر اهتمام بحال رعیت و اعتناء بمصالح زیر دست حریص . (ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 234).
گفت اگر جدت نبودی و اهتمام
در خریداری این اسود غلام .
باهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بسعی و اهتمام حاج عبدالرحیم باسمه چی بطبع رسید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ارجو که بسعی و اهتمام تو
زین غم بدهد خلاص دادارم .
از دست جور دور فلک آن کسی امان
یابد که در رعایت و در اهتمام تست .
ملک یوسف ای حاتم طی غلامت
ملوک جهان جمله در اهتمامت .
مرغ بقا دان و نامه بخت کزین دو
کار دو ملک از یک اهتمام برآمد.
عروس طبع بر او عقد بستم از بر عقل
بدان صداق که از اهتمام او زیبد.
تا از بسیاری مراعات و اهتمام الیف و حلیف وی شد. (سندبادنامه ص 192).
ایشان بمقدم او مباهات نمودند و قصد او باهتمام ایشان شرفی تمام شناختند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 186). بر اهتمام بحال رعیت و اعتناء بمصالح زیر دست حریص . (ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 234).
گفت اگر جدت نبودی و اهتمام
در خریداری این اسود غلام .
باهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بسعی و اهتمام حاج عبدالرحیم باسمه چی بطبع رسید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).