اندر بر کشیدن
لغتنامه دهخدا
اندر بر کشیدن . [ اَ دَ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) در آغوش کشیدن . در آغوش گرفتن . در بر کشیدن :
گفت من سوزیده ام زآن آتشی
تو مگر اندر بر خویشم کشی
چونکه شیر اندر بر خویشش کشید
در پناه شیر تا چه می دوید.
و رجوع به در برکشیدن وکشیدن شود.
گفت من سوزیده ام زآن آتشی
تو مگر اندر بر خویشم کشی
چونکه شیر اندر بر خویشش کشید
در پناه شیر تا چه می دوید.
و رجوع به در برکشیدن وکشیدن شود.