اناث
لغتنامه دهخدا
اناث .[ اُ ] (از ع ، اِ) ماده از انسان ، بزرگ باشد یا کوچک ، دختر باشد یا زن . (ناظم الاطباء). زنان . مادگان :
از تو نوشند از ذکور و از اناث
بی دریغی در عطایا مستغاث .
- اناثاً و ذکوراً؛ خواه زن و خواه مرد و خواه دختر و خواه پسر. (ناظم الاطباء).
- اناث و ذکور ؛ زنان و مردان . (آنندراج ) :
برّ تو بر تن وضیع و شریف
مهر تو در دل اناث و ذکور.
و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
از تو نوشند از ذکور و از اناث
بی دریغی در عطایا مستغاث .
- اناثاً و ذکوراً؛ خواه زن و خواه مرد و خواه دختر و خواه پسر. (ناظم الاطباء).
- اناث و ذکور ؛ زنان و مردان . (آنندراج ) :
برّ تو بر تن وضیع و شریف
مهر تو در دل اناث و ذکور.
و رجوع به ماده ٔ بعد شود.