امید برخاستن
لغتنامه دهخدا
امید برخاستن . [ اُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) نومید شدن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ). رفتن انتظار و محروم گشتن . (ناظم الاطباء) :
بلبلم در مضیق خارستان
که امیدم ز گُلْسِتان برخاست .
بلبلم در مضیق خارستان
که امیدم ز گُلْسِتان برخاست .