ام الخبائث
لغتنامه دهخدا
ام الخبائث . [ اُم ْ مُل ْ خ َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) می . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). می وشراب . (ناظم الاطباء). شراب . (آنندراج ) :
لیک با ام الخبائث چون طلاقش واقع است
خسروش رجعت نفرماید بفتوای جفا.
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبلة العذارا.
رجوع به می و شراب و ام الاَّثام شود.
لیک با ام الخبائث چون طلاقش واقع است
خسروش رجعت نفرماید بفتوای جفا.
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبلة العذارا.
رجوع به می و شراب و ام الاَّثام شود.