الفقدن
لغتنامه دهخدا
الفقدن . [ اَ ف َ دَ ] (مص ) بمعنی کسب .(فرهنگ اوبهی خطی ). بمعنی الفخدن . (فرهنگ شعوری ج 1ورق 122 الف ) (از فرهنگ میرزاابراهیم ) :
تو بی تمیز بر الفقدن ثواب مرا
اگر بدانی مزدور رایگان شده ای .
صاحب فرهنگ نظام در این بیت الفغدن را بغین آورده است و ظاهراً بغین باید باشد، چه قاف در کلمات فارسی نمیآید. رجوع به الفغدن و الفاختن شود.
تو بی تمیز بر الفقدن ثواب مرا
اگر بدانی مزدور رایگان شده ای .
صاحب فرهنگ نظام در این بیت الفغدن را بغین آورده است و ظاهراً بغین باید باشد، چه قاف در کلمات فارسی نمیآید. رجوع به الفغدن و الفاختن شود.