اقتدا
لغتنامه دهخدا
اقتدا. [ اِ ت ِ ] (از ع ، اِمص ) اقتداء. تقلید و متابعت و پیروی . (ناظم الاطباء). پیروی کردن .
- اقتدا داشتن ؛ اقتدا کردن .
- اقتدا کردن ؛ پشت سر امام جماعت بجماعت نماز گزاردن .
- || پیروی کردن :
وانگه که بعشق اقتدا کردیم
در عالم عشق مقتدا گشتیم .
هر کس سر فقر عرش سا کرد
بر شاه محمد اقتدا کرد.
جست قضا داوری از پی کار جهان
عقل بدو اقتدا کرد که این کار اوست .
رجوع به اقتداء شود.
- اقتدا داشتن ؛ اقتدا کردن .
- اقتدا کردن ؛ پشت سر امام جماعت بجماعت نماز گزاردن .
- || پیروی کردن :
وانگه که بعشق اقتدا کردیم
در عالم عشق مقتدا گشتیم .
هر کس سر فقر عرش سا کرد
بر شاه محمد اقتدا کرد.
جست قضا داوری از پی کار جهان
عقل بدو اقتدا کرد که این کار اوست .
رجوع به اقتداء شود.