افسون خواندن
لغتنامه دهخدا
افسون خواندن . [ اَ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) فسون خواندن . خواندن و یانوشتن کلماتی چند که سبب ایمنی از چشم زخم و زهر حیوانات باشد. افسون نوشتن . (ناظم الاطباء) :
که خاموشی فسون بر مطربان خواند
نفس چون مار در سوراخ نی ماند.
که خاموشی فسون بر مطربان خواند
نفس چون مار در سوراخ نی ماند.