افسانه گویی
لغتنامه دهخدا
افسانه گویی . [ اَ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) نقل گویی . قصه گوئی . (ناظم الاطباء). قصه پردازی . حکایت سازی . عمل افسانه گوی :
همه کارشان شوخی و دلبری
گه افسانه گویی گه افسونگری .
و رجوع به افسانه گو شود.
همه کارشان شوخی و دلبری
گه افسانه گویی گه افسونگری .
و رجوع به افسانه گو شود.