افسانه فهمیدن
لغتنامه دهخدا
افسانه فهمیدن . [ اَ ن َ / ن ِ ف َ دَ ] (مص مرکب ) درک کردن افسانه . فهمیدن حکایت و سرگذشت :
نمی فهمد کسی افسانه ٔ ما را در این محفل
من و شمعیم داغ از دولت آتش زبانیها.
رجوع به افسانه شود.
نمی فهمد کسی افسانه ٔ ما را در این محفل
من و شمعیم داغ از دولت آتش زبانیها.
رجوع به افسانه شود.