26 فرهنگ

ترجمه مقاله

اعیط

لغت‌نامه دهخدا

اعیط. [ اَ ی َ ] (ع ص ) درازگردن .عیطاء مؤنث . (آنندراج ). درازگردن . ج ، عیط و انثی ، عیطاء. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). طویل العنق . (المصادر زوزنی ). || دراز گردن و سر معاً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دراز گردن و سر با هم . (ناظم الاطباء). سر و گردن دراز. ج ، عیط. مؤنث : عیطاء. (اقرب الموارد). || مرد کاره و سرباززننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سرباززننده و امتناع کننده . الابی الممتنع و هی عیطاء. ج ، عیط. (از اقرب الموارد). || قصر اعیط؛ کوشک بلند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصر اعیط؛ مرتفع و بلند. || عز اعیط؛ ارجمندی بزرگ و بلند. (از اقرب الموارد).