اشک کباب
لغتنامه دهخدا
اشک کباب . [ اَ ک ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رطوبتی که از کباب بر سر آتش بریزد :
چکید اشک کباب و نغمه سر کرد
لب خشکی بخون از دیده تر کرد.
و رجوع به اشک شود.
چکید اشک کباب و نغمه سر کرد
لب خشکی بخون از دیده تر کرد.
و رجوع به اشک شود.