اشک باریدن
لغتنامه دهخدا
اشک باریدن . [ اَ دَ ] (مص مرکب ) بسیار گریستن . اشک ریختن . اشک چکیدن . اشک افشاندن :
ناامیدی بردهد اشکی که می باریم ما
رزق قارون میشود تخمی که می کاریم ما.
عَبرَة. (منتهی الارب ). هتون . (تاج المصادر بیهقی ). استعبار. (منتهی الارب ).
ناامیدی بردهد اشکی که می باریم ما
رزق قارون میشود تخمی که می کاریم ما.
عَبرَة. (منتهی الارب ). هتون . (تاج المصادر بیهقی ). استعبار. (منتهی الارب ).