اشک باران
لغتنامه دهخدا
اشک باران . [ اَ ] (نف مرکب ) اشک بار :
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار نزار و اشکبارانم چو شمع.
و رجوع به اشکبار شود.
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار نزار و اشکبارانم چو شمع.
و رجوع به اشکبار شود.