26 فرهنگ

ترجمه مقاله

اسحاق

لغت‌نامه دهخدا

اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن عبداﷲبن زکریاء المَذْحِجی الرملی مکنی به ابویعقوب . وی در سنه ٔ288 هَ . ق . به اصفهان رفت و خضاب سرخ بکار میبرد ودر کوی قصارین نزول کرد و خود مسگر بود. او از آدم بن ابی ایاس و محمدبن رُمح روایت دارد و احادیث را از حفظ بیان میکرد و ازین جهت بخطا افتاده است . ابونعیم ذکر او آورده است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 217).