اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الزعفرانی الاصبهانی . محمدبن ابراهیم الکنانی از او روایت دارد. ابونعیم اصفهانی گوید: بعض شیوخ ما او را یاد کرده و چیزی بدین نیفزوده است . (ذکر اخبار اصبهان چ لیدن ج 1 ص 219). و در جای دیگرهمان کتاب (ص 217) آرد: اسحاق بن عبداﷲ الشیبانی الزعفرانی الاصبهانی ، روی عنه محمدبن ابراهیم الکنانی .