26 فرهنگ

اسحاق

لغت‌نامه دهخدا

اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن طلحة. وی از جانب معاویه مأمور خراج خراسان شد و او پسرخاله ٔ معاویه و مادرش ام ابان دختر عتبةبن ربیعه بوده است و اسحاق در راه در شهر ری درگذشت . (احوال رودکی ج 1 ص 233).