ابونعیم
لغتنامه دهخدا
ابونعیم . [ اَ ؟ ] (اِخ ) علی بن حمزه ٔ لغوی بصری . متوفی به سال 375 هَ . ق . او راست : کتبی در لغت و بیشتر آن ردودی است بر لغویین دیگر مانند رد بر ابن درید و رد بر اصمعی و رد بر ابن حنیفه ٔ دینوری در کتاب نبات و رد بر ابی عبید قاسم بن سلام و رد بر ثعلب و رد بر جاحظ در کتاب حیوان و رد بر ابن سکیت در اصلاح المنطق و آنگاه که متنبی به بغداد شد و ابونعیم نیز به بغداد بود متنبی بر او وارد شد. رجوع به علی ... شود.