آیاس
لغتنامه دهخدا
آیاس .(اِخ ) یاس ؟ :
به آیاس و خلخ همی برگذر
بکش هرکه یابی بخون پدر.
نه ارجاسب مانم نه آیاس و چین
نه کهرم نه خلخ نه توران زمین .
که این گر بدارد زمانی چنین
نه آیاس ماند نه خلخ نه چین .
به آیاس و خلخ همی برگذر
بکش هرکه یابی بخون پدر.
نه ارجاسب مانم نه آیاس و چین
نه کهرم نه خلخ نه توران زمین .
که این گر بدارد زمانی چنین
نه آیاس ماند نه خلخ نه چین .