آلا
لغتنامه دهخدا
آلا. (ص ) آل . سرخ نیمرنگ . پشت گلی . و در فرهنگها بیت ذیل برای این معنی شاهد آمده است ، لیکن صریح در مدعا نیست :
چو چشم ابر شد آلا و روی گل ناری
در آبگون قدح افکن شراب گلناری .
|| (اِ) پروا. (تحفةالاحباب اوبهی ).
چو چشم ابر شد آلا و روی گل ناری
در آبگون قدح افکن شراب گلناری .
|| (اِ) پروا. (تحفةالاحباب اوبهی ).