آخر شدنلغتنامه دهخداآخر شدن . [ خ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بپایان رسیدن . برسیدن . سر آمدن . بانجام رسیدن : روز هجران و شب فرقت یار آخر شدزدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد.حافظ.