26 فرهنگ

آخر شدن

لغت‌نامه دهخدا

آخر شدن . [ خ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بپایان رسیدن . برسیدن . سر آمدن . بانجام رسیدن :
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد.

حافظ.