آبخواره
لغتنامه دهخدا
آبخواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ظروف سفالینه که در آن آب یا شراب آشامند. آنچه که در آن آب توان خورد از سبو و جز آن :
همه آبخواره بینی که ز ما کنندمستی
اگر آبخواره سازند ز خاک ما سبویی .
|| (نف مرکب ) آبخوار.
همه آبخواره بینی که ز ما کنندمستی
اگر آبخواره سازند ز خاک ما سبویی .
|| (نف مرکب ) آبخوار.