کوچیدن
لغتنامه دهخدا
کوچیدن . [دَ ] (مص ) کوچ کردن . رحلت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رفتن ایل و طایفه ای از منزلی برای منزل گرفتن در جای دیگر. از جایی به جایی نقل کردن بنه و کسان . رحلت . ارتحال . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
وفا چو دید که انصاف از جهان کوچید
فغان ز سینه برآورد و گفت کو پدرم .
و رجوع به کوچ و کوچ کردن شود.
وفا چو دید که انصاف از جهان کوچید
فغان ز سینه برآورد و گفت کو پدرم .
و رجوع به کوچ و کوچ کردن شود.