گزینش
لغتنامه دهخدا
گزینش . [ گ ُ ن ِ ] (اِمص ) (از: گزین + ش ، پسوند اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). برگزیده و پسندیدگی باشد. (برهان ) (آنندراج ) :
شُه بر آن عقل و گزینش که تراست
چون تو کان جهل را کشتن سزاست .
|| (اِ) ترجمه ٔ خاصیت هم هست . (برهان ) (آنندراج ). از دساتیر است . (فرهنگ دساتیر ص 264) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
شُه بر آن عقل و گزینش که تراست
چون تو کان جهل را کشتن سزاست .
|| (اِ) ترجمه ٔ خاصیت هم هست . (برهان ) (آنندراج ). از دساتیر است . (فرهنگ دساتیر ص 264) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).