ترجمه مقاله

کرزه

لغت‌نامه دهخدا

کرزه . [ک ُ زَ / زِ ] (اِ) بمعنی کرز است که زمینی باشد که از برای کاشتن تخته تخته ساخته و هموار نموده و کناره های آن را بلند کرده باشند. (برهان ). زمین کشتزار که کناره های آن را بلند ساخته باشند و آن کناره ها را مرز گویند. (آنندراج ) (از انجمن آرا). || آن بلندی را نیز گویند که در کناره های مرز کنند. (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به کرت و کرد شود. || کشتی را گویند که سیراب شده باشد. (جهانگیری ).
ترجمه مقاله