چهاربیخ
لغتنامه دهخدا
چهاربیخ . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) چهارریشه . بیخ کاسنی ، بیخ رازیانه ، بیخ کبر و بیخ کرفس را گویند. || چهارعنصر :
دو شاخ گیسوی او چون چهاربیخ حیات
به هر کجا که اثر کرد اخرج المرعی .
رجوع به چاربیخ شود.
دو شاخ گیسوی او چون چهاربیخ حیات
به هر کجا که اثر کرد اخرج المرعی .
رجوع به چاربیخ شود.