چراغ آسمانی
لغتنامه دهخدا
چراغ آسمانی . [ چ َ / چ ِ غ ِ س ْ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغ آسمان . آفتاب عالمتاب . (مجموعه ٔ مترادفات ). کنایه از آفتاب . (آنندراج ). چراغ جهانتاب .چراغ سپهر. چراغ عالم افروز. چراغ جهان :
تو شبهای سیه دیدی چه دانی
فروغ این چراغ آسمانی .
ز می شد چهره ٔ آن ماه عالمتاب روشنتر
چراغ آسمانی میشود از آب روشنتر.
رجوع به چراغ آسمان و چراغ سپهر شود. || برق (غیاث ).
تو شبهای سیه دیدی چه دانی
فروغ این چراغ آسمانی .
ز می شد چهره ٔ آن ماه عالمتاب روشنتر
چراغ آسمانی میشود از آب روشنتر.
رجوع به چراغ آسمان و چراغ سپهر شود. || برق (غیاث ).