هواگیر
لغتنامه دهخدا
هواگیر. [ هََ ] (نف مرکب ) هواگیرنده . در حال پرواز.
- هواگیر گشتن ؛ هوا گرفتن . پریدن :
از راه نظر صید دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد.
|| که آنجا هوا گذاره دارد. که معرض هواست .
- هواگیر گشتن ؛ هوا گرفتن . پریدن :
از راه نظر صید دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد.
|| که آنجا هوا گذاره دارد. که معرض هواست .