هفت عضو
لغتنامه دهخدا
هفت عضو. [ هََع ُض ْوْ ] (اِ مرکب ) هفت اندام . هفت اعضا :
گفتم که هفت عضو کدام است تَنْت را
گفتا دو پهلو است و دو پا و دو دست و سر.
پرتو حالی که او هیزم نهاد
لرزه ای بر هفت عضو من فتاد.
رجوع به هفت اندام شود.
گفتم که هفت عضو کدام است تَنْت را
گفتا دو پهلو است و دو پا و دو دست و سر.
پرتو حالی که او هیزم نهاد
لرزه ای بر هفت عضو من فتاد.
رجوع به هفت اندام شود.