نوح

لغت‌نامه دهخدا

نوح . (اِخ ) ابن نصربن احمد سامانی ، ملقب به امیر الحمید و مکنی به ابومحمد. از پادشاهان ساسانی است . به سال 331 هَ . ق . به جای پدر در بخارا بر تخت حکمرانی ماوراءالنهر جلوس کرد. در عهد امارت وی فتنه ها پدید آمدتا بدانجا که چند گاهی از تاج و تخت جدا شد اما دوباره مقام خویش را به دست آورد . وی به سال 343 در بخارا وفات یافت . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 381) (مجمل فصیحی ج 2 ص 52) (تاریخ گزیده ص 381) (سلسله های اسلامی ص 159) (تاریخ ادبیات ایران تألیف صفا ج 1 ص 209) (تاریخ پیامبران و شاهان ص 212). و رجوع به ابن خلدون ج 4 ص 345 و الکامل ابن اثیر ج 8 ص 131 و 168 و النجوم الزاهرة ج 3 ص 311 و اللباب ج 1 ص 523 و البدایة و النهایة ج 11 ص 323 و تاریخ مختصر الدول ص 298 و حبیب السیر ج 1 ص 325 و لباب الالباب ج 1 ص 22 و 334 و تاریخ سیستان ص 347 شود.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما