مؤید
لغتنامه دهخدا
مؤید. [ م ُ ءَی ْ ی ِ ] (ع ص ) قوت دهنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). تقویت کننده . نیرودهنده . یاری کننده . مساعد. نیروبخش . قوت دهنده . (یادداشت مؤلف ). || تأییدکننده . تحکیم کننده . استوارسازنده : سخن فلانی مؤید این مسأله است . (از یادداشت مؤلف ).