منتحل
لغتنامه دهخدا
منتحل . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) چیز کسی را جهت خود دعوی کننده و شعر دیگری را بر خود بندنده و خود را به مذهبی بندنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
وین جاهلان ملمعکارند و منتحل
زآن گاه امتحان بجز از ممتحن نیند.
رجوع به انتحال شود.
وین جاهلان ملمعکارند و منتحل
زآن گاه امتحان بجز از ممتحن نیند.
رجوع به انتحال شود.