مغز کردن
لغتنامه دهخدا
مغز کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیرون کردن مغز پسته و بادام و گردو و تخم کدو و هندوانه و امثال آن . از پوست باز کردن ، چنانکه بادام و پسته و فندق و تخم کدو و مانند آن را: پسته ها را مغز کن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).