مغزاده
لغتنامه دهخدا
مغزاده . [ م ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) فرزند مغ. بچه ٔ مغ. مغبچه :
مغ و مغزاده موبد و دستور
خدمتش را تمام بسته میان .
و رجوع به مغ و مغبچه شود.
مغ و مغزاده موبد و دستور
خدمتش را تمام بسته میان .
و رجوع به مغ و مغبچه شود.