ترجمه مقاله

مسخن

لغت‌نامه دهخدا

مسخن . [ م ُ س َخ ْ خ َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسخین . گرم کرده . گرم شده . (از اقرب الموارد). رجوع به تسخین شود. || آنچه بر آتش گرم کرده باشند. (از اقرب الموارد). || ماء مسخن ؛ آب گرم . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله