غنیت
لغتنامه دهخدا
غنیت . [ غ ُن ْ ی َ ] (ع اِمص ) مالداری و توانگری . (غیاث اللغات ). رجوع به غُنیة شود :
دارد یمین تو به سخا بیعت و یمین
خلق از یسار تو شده با غنیت و یسار.
یک ساعته سخای یمین و یسار تو
دریا و کوه را ببرد غنیت و یسار.
زن او آن فرصت غنیمت شمرد، و آن غیبت غنیت گمان برد. (سندبادنامه ص 155).
دارد یمین تو به سخا بیعت و یمین
خلق از یسار تو شده با غنیت و یسار.
یک ساعته سخای یمین و یسار تو
دریا و کوه را ببرد غنیت و یسار.
زن او آن فرصت غنیمت شمرد، و آن غیبت غنیت گمان برد. (سندبادنامه ص 155).