ترجمه مقاله

غرغن

لغت‌نامه دهخدا

غرغن . [ غ َ غ َ ] (اِ) پوستی باشد غیر کیمخت و ساغری ، و از آن هم کفش دوزند، به کسر ثالث هم آمده است . و با زای نقطه دار هم گفته اند. (برهان قاطع) (آنندراج ). غرغند. غزغن . غزغند. (برهان قاطع).
ترجمه مقاله