ترجمه مقاله

عمش

لغت‌نامه دهخدا

عمش . [ ع َ م َ ] (ع اِمص ) سستی بینایی با جریان اشک اکثر اوقات یا همواره . (از منتهی الارب ). ضعف بینایی یا جاری شدن اشک همواره . (از اقرب الموارد). ضعف بصر و رفتن اشک اکثر اوقات بواسطه ٔ علتی . (غیاث اللغات ). ضعف بصر. ضعف باصره . کم دید شدن چشم . کم بینی :
این چنین آتش کشی اندر دلش
دیده ٔ کافر نبیند از عمش .

مولوی .


ترجمه مقاله