ترجمه مقاله

عرصم

لغت‌نامه دهخدا

عرصم . [ ع ِ ص َ م م ] (ع ص ) نزار و نرم تن . (منتهی الارب ). ضعیف جسم . (از اقرب الموارد). || توانای درشت گوشت . قوی و سخت گوشت . و آن از اضداد است . (از اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد). عِرصام . عُراصِم . رجوع به عرصام و عراصم شود.
ترجمه مقاله