شلیخ
لغتنامه دهخدا
شلیخ . [ ش َ ] (اِ) صدا. آواز. (ناظم الاطباء) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). آواز. (آنندراج ) (از انجمن آرا) :
نعره در وی شلیخ موسیقی
ناله در وی نوای موسیقار.
|| جانماز، یعنی بساط کوچک و یا حصیری که گسترده و بر روی آن نمازخوانند. (ناظم الاطباء). شلنج .
نعره در وی شلیخ موسیقی
ناله در وی نوای موسیقار.
|| جانماز، یعنی بساط کوچک و یا حصیری که گسترده و بر روی آن نمازخوانند. (ناظم الاطباء). شلنج .