26 فرهنگ

شرمنده کردن

لغت‌نامه دهخدا

شرمنده کردن . [ ش َ م َ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خجل کردن . تخجیل . شرمسار کردن . شرمنده ساختن . (یادداشت مؤلف ).